سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در آغاز سرما خود را از آن بپایید و در پایانش بدان روى نمایید که سرما با تن‏ها آن مى‏کند که با درختان . آغازش مى‏سوزاند و پایانش برگ مى‏رویاند . [نهج البلاغه]

صالح5

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; line-height:115%; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault { font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page WordSection1 {size:8.5in 11.0in; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.WordSection1 {page:WordSection1;} -->

کلید های پیشرفت و موفقیت 

زندگی را جدی بگیر و فرصت ها را از دست نده

هدف درست و با ارزش داشته باش

همیشه به یاد خدا باش

بیش از آن که حرف بزنی عمل کن

منظم و با برنامه زندگی کن

قدر پدر و مادر و خانواده ات را بدان

به خودت و دیگران احترام بگذار

در دوست یابی دقیق و با حوصله باش

انگیزه درونی ات را تقویت کن سعی کن روی پای خودت بایستی

ضعف درسی ات را بشناس و برای جبران آن چاره ای بیندیش

مطالب برگرفته از کتاب راهنمای ورود به دوره راهنمایی




آفرین شهمیان ::: دوشنبه 89/9/15::: ساعت 10:23 صبح

•بسم الله الرحمن
 

•آفةالکلام الاطالة
 

•آفت سخن ، پرگوئی است .

•THE BANE OF SPEECH IS PROLIXITY

¶کوتاه سخن گوی ، گر از نیکوئی

اندر سخن خود ، اثری می جوئی

 

هنگام سخن ، حذر ز پر گوئی کن

چون آفت گفتار بود پرگوئی

 




پ.قربانی ::: شنبه 89/9/13::: ساعت 6:24 عصر

تصاویری از شترها

تصاویری از شترها

یک بار دیگر هم نگاه کنید باورتان نمی شود .

حالا توضیح را بخوانید:
این عکس در یک بیابان موقع غروب آفتاب گرفته شده درست از بالای سر شتر ها انچه به رنگ سیاه میبینید در واقع سایه شتر است .شتر های واقعی به صورت خطوط کمی سفید رنگ در تصویر مشاهده میشوند این عکس جایزه بهترین عکاسی از طبیعت را گرفته است .حالا یک بار دیگر با دقت نگاه کنید.




پ.قربانی ::: جمعه 89/9/12::: ساعت 11:24 عصر

تنها نجات یافته کشتی، اکنون به ساحل این جزیره دور افتاده، افتاده بود.
او هر روز را به امید کشتی نجات، ساحل را و افق را به تماشا می نشست.
سرانجام خسته و نا امید، از تخته پاره ها کلبه ای ساخت تا خود را از خطرات مصون بدارد و در آن  بیاساید.
اما هنگامی که در اولین شب آرامش در جستجوی غذا بود، از دور دید که
کلبه اش در حال سوختن است و دودی از آن به آسمان می رود.
بدترین اتفاق ممکن افتاده و همه چیز از دست رفته بود.
از شدت خشم و اندوه در جا خشک اش زد. فریاد زد:
« خدایــــا! چطور راضی شدی با من چنین کاری بکنی؟ »
صبح روز بعد با صدای بوق کشتی ای که به ساحل نزدیک می شد از خواب پرید.
کشتی ای آمده بود تا نجاتش دهد. مرد خسته، و حیران بود.
نجات دهندگان می گفتند:
“خدا خواست که ما دیشب آن آتشی را که روشن کرده بودی ببینیم




پ.قربانی ::: جمعه 89/9/12::: ساعت 11:20 عصر

چرچیل (نخست وزیر اسبق بریتانیا) روزی سوار تاکسی شده بود و به دفتر BBC برای مصاحبه می‌رفت. هنگامی که به آن جا رسید به راننده گفت : آقا لطفاً نیم ساعت صبر کنید تا من برگردم.

راننده گفت: نه آقا ! من می خواهم سریعاً به خانه بروم تا سخنرانی چرچیل را از رادیو گوش دهم.

چرچیل از علاقه‌ ی این فرد به خودش خوشحال و ذوق ‌زده شد و یک اسکناس ده پوندی به او داد.

راننده با دیدن اسکناس گفت: گور بابای چرچیل ! اگر بخواهید، تا فردا هم این‌جا منتظر می ‌مانم !




پ.قربانی ::: جمعه 89/9/12::: ساعت 11:18 عصر

<      1   2   3   4   5   >>   >
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 105


بازدید دیروز: 12


کل بازدید :1357705
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
مدیر وبلاگ : آفرین شهمیان[296]
نویسندگان وبلاگ :
پ.قربانی[44]
م.نوربخش[0]
ف.عنایت[0]
م. صادقی[0]
الف. سورمه[0]

 
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<