سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدایا! از تو هدایت در گمراهی و بینایی در کوری و راه راست در بیراهه درخواست می کنم . [امام صادق علیه السلام]

صالح5

?- الید الواحده لا تصفّق (یک دست صدا ندارد)

 4- وهب الأمیر ما لا یملک (از کیسة خلیفه می‌بخشد)

 5- و للناس فیما یعشقون مذاهب (سلیقه‌ها یکنواخت نیست)

 6- هل یصلح العطّار ما أفسد الدّهر (آب رفته به جوی باز نیاید)

 7- من یمدح العروس إلّا أهلها (هیچ کس نمی‌گوید ماست من ترش است)

 8- من کثر کلامه کثر ملامه (پرگو خطاگوست)

 9- من قرع باباً و لجّ و لج (عاقبت جوینده یابنده است)

 10- من طلب العلی سهر اللیالی (گنج خواهی در طلب رنجی ببر)

 11- من طلب شیئاً وجدّ وجد (عاقبت جوینده یابنده بود)

12- من طلب أخاً بلا عیب بقی بلا أخ. (گل بی‌خار خداست یا کجاست)

 13- من حفر بئراً لأخیه وقع فیها (چاه مکن بهر کسی اول خودت دوم کسی)

 14- من جدّ وجد (عاقبت جوینده یابنده بود)  

15- من صارع الحقّ صرعه (با آل علی هر که در افتاد بر افتاد)  

16- المعیدی تسمع به خیر من أن تراه (آواز دهل شنیدن از دورخوش است) 

17- المحنه إذا شاعت سهلت (مرگ به انبوه، جشن باشد) 

18- لکلّ فرعون موسی (دست بالای دست بسیار است)  

19- لکلّ مقام مقال (هر سخنی جایی و هر نکته مکانی دارد)  

20- ماحکّ جلدک مثل ظفرک (کسی نخارد پشت من جز ناخن انگشت من)  

21- ماهکذا تورد یا سعد الإبل (راهش این نیست) (این ره که تو می‌روی به ترکستان است)  

22- الکلام یجرّ الکلام (حرف حرف می‌آورد)  

23- کلم اللسان أنکی من کلم السنان (زخم زبان از زخم شمشیر بدتر است)  

24- کالمستجیر من الرّمضاء بالنّار (از چاله به چاه افتادن) (از بیم مار در دهان اژدها رفتن)  

25- کلّ رأس به صداع (هر سری دردی دارد) 

26- کلّ شاه تناط برجلیها (هر کس را در قبر خود می‌گذارند)  

27- لا تؤخر عمل الیوم إلی غدٍ (کار امروز را به فردا میفکن)  

28- لا یؤخذ المرء بذنب أخیه (گناه دیگری را بر تو نخواهند نوشت)  

29- لکلّ جدید لذّه (نو که آمد به بازار کهنه شود دل آزار)  

30- لکلّ صارم نبوه (انسان جایزالخطا است)  

31- لا یلدغ المرء من جحر مرّتین (آدم یک بار پایش در چاله می‌رود)  

32- علی نفسها جنت براقش (خودم کردم که لعنت بر خودم باد)  

33- عند الشدائد تعرف الإخوان (دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی)  

34- غاب القطّ إلعب یا فار (حال میدان برایت خالی شده هر چه می‌خواهی بکن)  

35- فعل المرء یدلّ علی أصله (از کوزه همان برود تراود که در اوست)  

36- فوق کلّ ذی علم علیم (دست بالای دست بسیار است)  

37- کالشمس فی رابعه النهار (مثل روز روشن)  

38- کلام اللیل یمحوه النهار (کنایه بر کسی که به قول خود عمل نمی‌کند) 

39- قاب قوسین أو أدنی (کنایه از بسیار نزدیک بودن)  

40- الصبر مفتاح الفرج (گر صبر کنی زغوره حلوا سازی)  

41- الطیور علی أشکالها تقع (کبوتر با کبوتر باز با باز کند همجنس با همجنس پرواز)  

42- عاد بخفّی حنین ـ عاد صفر الیدین (دست خالی بازگشت ـ دست از پا درازتر برگشت)  

43- عصفور فی الید خیر من عشره علی الشجره (سرکه نقد به زحلوای نسیه)  

44- ربّ سکوت أبلغ من کلام (چه بسا سکوتی که از سخن گفتن شیواتر است)

 45- السکوت أخو الرّضا (سکوت علامت رضاست)  

46- سبق السیف العذل (دیگر کار از کار گذشت) 

47- زاد الطّین بلّه (خواست ابرویش را درست کند زد چشمش را کور کرد)

 48- رحم الله إمری‌ء عمل عملاً صالحاً فأتقنه (کار نیکو کردن از پر کردن است)  

49- حبه حبه تصبح قبه (قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود) 

50- الحسود لا یسود (حسود هرگز نیاسود)  

51- الحقّ مرّ (حرف حق تلخ است)  

52- خیر الأمور أوسطها (اندازه نگهدار که اندازه نکوست)  

53- خیر البرّ عاجله (در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست)  

54- خیر الناس من ینفع الناس (بهترین مردم کسی است که به مردم نفعی برساند)  

55- خیر الکلام ما قلّ و دلّ (کم گوی و گزیده گوی چون درّ تا جهان زاندک شود پر)  

56- خالف تعرف (مخالفت کن و مشهور شو)  

57- أین الثری و أین الثریّا (این کجا و آن کجا) (تفاوت از زمین تا آسمان است)  

58- بات یشوی القراح (آه ندارد که با ناله سودا کند) 

59- بلغ السّکین العظم (کارد به استخوان رسید) (کاسة صبرش لبریز شد)  

60- بیضه الیوم خیر من دجاجه الغد (سرکه نقد به زحلوای نسیه است)

دانش آموزان کلاس سوم خانم طاهریان دبیر دینی

 




آفرین شهمیان ::: شنبه 88/11/17::: ساعت 3:16 عصر

در باب توکل و صدق

انواع توکل

بدان که توکل بر چهار نوع است:

یکی در نفس که خیر خود در صحبت او داند و این توکل جاهلان است.

دوم توکلی است بر مال که نجات جان و سبب حیات خود از وی داند و این توکل عاقلان است.

سوم توکلی است بر خلق، و این توکل مخذولان است.

و چهارم توکلی است بر حق (جل جلاله) که بداند که رزق و اجل و سعادت و شقاوت در تحت قدرت او است. هر که را برداشت مقبول گشت و هر که را بگذاشت مردود گشت. این توکل اهل ایمان است.

توکل چیست؟

بایزید را از توکل پرسیدند. روی با مسلم دیلمی کرد گفت: در توکل چه گویی؟ گفت: آنکه در صحرا تنها بمانی و از چپ و راست تو سباع وافعی بگیرند، چنان که به هیچ وجه روی گریختن بنماند. در میان این همه اعتراضی در سر تو نجنبند. بایزید این بشنید گفت: نزدیک است به توکل. اما اگر اهل بهشت را بینی در نعمت نازان، و اهل دوزخ را بینی در آتش گدازان، و در اندرون تر تمیزی پدید آید از زمره متوکلان بیرون آمدی.

ابونصر سارج گوید شرط توکل آن است که بوتراب نخشبی گفته است که خود را در دریای عبودیت افکنی و دل با خدا بسته داری و با کفایت آرام گیری. اگر دهد شکی کنی و اگر باز گیرد صبر کنی.

ابوالعبّاس فرغانی گوید: ابراهیم خواص در توکل یگانه بود و باریک فرا گرفتی، لیکن سوزن و ریسمان و رکوه و ناخن پیرای از وی خالی نبودی و غایب، گفتند: نه آن همه چیزها منع می کنی این چرا داری؟ گفت این چیزها توکل را به زیان نیاورد و خدای را بر ما فریضه هاست و درویش یک جامه دارد و چون بدرد سوزن و رشته ندارد وی را به نماز متهم می دارد.

چنین گفته است اول قدم در توکل آن است که بنده خود را پیش قدرت حق (سبحانه تعالی) چنان دارد که مرده در پیش غسال که وی را هیچ تدبیر و حرکتی نباشد، که اگر حرکتی کند در طلب رزق خود از حد توکل نیفتد. از آنکه هر طلب نصیب خود جز شک در تقدیر نباشد.

اعتماد به وعده حق

رُویم را از توکل پرسیدند، گفت: اعتماد کردن به وعده ای که حق تعالی کرده است، و نیز باید که مرد در توکل چنان باشد که وی را حمایت گاهی نباشد و نداند که مقصد وی کجاست و دل در هیچ مخلوق نبندد.

بدان که صدق خصلتی پسندیده است و حق تعالی اهل صدق را یاد کرده است و بر ایشان ثنا گفته که: «رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللّهَ عَلَیْهِ» (احزاب،23) (یعنی مردانی که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند.) و خلایق را فرمود که رغبت نمایند در صحبت اهل صدق که «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصّادِقینَ» (توبه، 119) (یعنی ای کسانی که ایمان آورده اید! از خدا پروا کنید و با راستان باشید.)

و رسول اللّه صلی الله علیه و آله فرموده است که هیچ نام بر مؤمن نیفتد نیکوتر از صدق، که چون بنده در دنیا به آن نام معروف گشت حق تعالی نام او در جریده صدیقان اثبات کند و به برکات این نام قربت حق تعالی بیابد.

و رسول اللّه صلی الله علیه و آله بر هیچ چیز چندان ثنا نگفته است که به صدق و صدق را قوت خوانده است.

حدیثی از حضرت علی علیه السلام

امیرالمؤمنین علی علیه السلام چنین گفته است که برکت صدق مرد را بهتر از مال بسیار است که مال خرج راست و به خرج نیست شود. اما زبان راست گوی هر چند راست می گوید درجه او در دین زیادت می شود.

مَعَ الصّادقین

و صدق در سه چیز پدید آید: در قول و در حال و در عمل. اما صدق در قول ثمره بهشت است. فضیل عیاض گفت: هیچ چیز به حق تعالی مکرم تر از زبان راست گوی نیست. رسول صلی الله علیه و آله می گوید صدق راهبر است به نیکی و ثمره نیکی بهشت است.

و اما صدق در حال موافقت حق است به ظاهر و باطن، در سرّو علانیه.

و نشان صدق این بود که در حالی که بود، باز نگردد، و اگر در معرفت بود، به وی باز نگردد. یمن صدق دور داشتن است وی را از گفت دروغ.

و صدق در عمل دور داشتن است وی از ریا، و صدق حال دور داشتن نظر از صدق در وقت صدق. و این عزیزتر و خاص تر است. حق تعالی نظر متصل دارد به کسی که وی را صدق موافقت کند که گفت: «ان اللّه مع الصادقین».

و صادق کسی بود که بدین موصوف باشد و صادق ثابت حال نباشد.

احوال صادقان

جنید گفته است: صادق در یک روز به چهل حال بگردد و کاذب مرأی در چهل سال به یک حال بماند و اختلاف احوال صادق از آن پدید آید که پیوسته مخالف هوا باشد. ابراهیم خواص گوید: صادق را نیابی مگر اندر گزاردن فریضه یا قضای که می کند و گفته اند صادق را سه چیز بود: حالت و هیبت و نیکویی.

ذوالنون مصری گوید: صدق شمشیر خداست (عزوجل) به هر جای که نهند ببرد.

سهل بن عبداللّه گوید: اول خیانت صدیقان حدیث ایشان بود با نفس.

فتح موصلی را پرسیدند از صدق. دست در کارگاه آهنگری کرد. پاره ای آهن سرخ بیرون آورد و بر دست نهاد. گفت صدق این باشد.

* * *

محاسبی را از صدق پرسیدند گفت: صادق آن است که باک ندارد اگر او را نزدیک خلق هیچ مقدار نباشد از بهر صلاح دل خویش، و دوست ندارد که مردمان ذره ای از اعمال او ببینند، و کراهیت ندارد که سر او مردمان بدانند که کراهیت داشتن، آن دلیل بود بر آنکه جاه نزدیک خلق دوست دارد؛ و این خوی صدیقان نباشد.

ابراهیم روام با ابراهیم شیبر به هم در بادیه شدند، ابراهیم شیبر گفت: علایق که با تو است همه بینداز! گفت همه بینداختم مگر دیناری. ابراهیم گفت: سر مشغول مکن. هر چه داری هم بینداز. گفت: مرا یاد آمد که با من دوال های نعلین بود، همه بیفگندم. پس از آن هر که مرا دوالی بایستی در پیش خویش یافتمی. ابراهیم شیبر گفت: هر که با خدای به صدق رود چنین باشد.

 
 
   
 
  . ذبیحی (سه‏شنبه 6/11/1388 ساعتِ 7:38 عصر )
     
توکل در تصوف  از درویش بلاگ هو110

توکل در تصوف و عرفان

 

در تصوف و عرفان .

 توکل یکی از مقامات عرفانی ، به معنای اعتماد و امیدِ تمام به خدا

 و قطع اعتماد و امید از مخلوقات یا اسباب و وسایط است .

توکل ، به معنای متعارف ، کار خویش را به دیگری سپردن است ،

 با اعتماد به کفایت او، که حاصل آن اطمینان و آرامش است .

در آثار عرفانی نیز به همین کاربرد متعارف کلمه توجه شده است .

 غزالی در احیاء علوم الدین، پس از بیان ریشة لغوی واژه و مشتقات آن ،

 توکل را به معنای اعتماد قلب ، فقط به وکیل دانسته و

 وکالت در خصومت (وکالت حقوقی ) را مثال زده و شروط لازم را برای

 وکیل بر شمرده که از آن جمله هدایتگری ، قدرت و شفقت است .

وی تحقق وثوق و اطمینان شخص به وکیل را در گرو احراز این صفات می داند.

 بنا بر شرح التعرف ، توکیل    کار خود را به دیگری (خلق ) سپردن

 و توکل کار خویش را به حق سپردن است .

 به نظر می رسد درست تر آن است که توکیل در بافت و

 زمینة عرفی به کار می رود و متعلَّق توکل فقط خداست .

 به این معنا، توکل یعنی سپردن کار خویش به خدا،

 با همان اطمینان و جمعیت خاطری که انسان کار خود را

 به وکیل یا مباشر معتمد و با کفایت خویش می سپارد.

 عرفا و مشایخ نیز در جاهای متعدد توکل را اعتماد و امید به خدا معنا کرده اند؛

 اعتماد و امیدی که مبدأ آن حسن ظن به خدا

و منتهایش آرامش و اطمینان قلبی است

در متون عرفانی توکل در زمرة مقامات آمده است

ابونصر سرّاج  آن را پس از مقام صبر

 و ابوطالب مکّی  پس از زهد و هر دو پیش از مقام رضا آورده اند.

در صوفی نامه  تصوف به دو رکن اَعمال و احوال تقسیم شده

و توکل جز و اعمال منتهیان آمده است .

ابن عربی نیز توکل را، در کنار یقین و صبر و عزیمت و صدق ،

 از اعمال باطنی می شمارد.




آفرین شهمیان ::: شنبه 88/11/17::: ساعت 3:9 عصر


موفق ترین معلمان برخی تکنیک های تدریس را با دیگران درمیان می گذارند.دراینجا شش نکته برجسته برای اینکه یک معلم موفق باشید آورده شده است. هر معلمی می تواند با تمرکزبراین نکات ومهارتهای برجسته ازآنها بهره مند گردد. موفقیت درتدریس، همانند سایر جنبه های زندگی، بسیار به نگرش شما و شیوه های شما بستگی دارد.


1- داشتن حس شوخ طبعی شوخ طبعی به شمایاری می رساند تایک معلم موفق بشوید. شوخ طبعی تنش، اضطراب واسترس رااز کلاس می زداید وکلاس رابا نشاط تر می کند وآنها را آماده می کند تا باتوجه بیشتر به معلم گوش فرا دهند. مهمتر ازاین شوخ طبعی به شما این اجازه را می دهد تا زندگی شادی داشته باشید وازشما یک آدم شاد و با نشاط بسازید.

2- نگرش مثبت داشتن(خوش بین بودن)داشتن نگرش مثبت موهبتی بزرگ درزندگی است. این ویژگی می تواندبسیاری از کاستی های زندگی را مرتفع ساخته وبه ویژه درحرفه ی تدریس شمارا کمک کند. خوش بین بودن سبب می شود تابر مشکلات به راحتی غلبه کنید. مثلاً ممکن است دراولین روزمدرسه دریابید که به جای تدریس جبر(1)، شماجبر(2) درس میدهید.این یک موقعیت ایده آل نخواهد بود، اما معلمی باداشتن نگرش مثبت می تواند این مسئله را بدون اینکه تأثیر منفی برروی دانش آموزان بگذارد، پشت سرگذارد.

3- انتظارات بزرگیک معلم کارآمد انتظارات بزرگ دارد. شماباید طوری برخورد کنید تا متقاعد شوید که دانش آموزان شمامی تواننند تاسطح انتظارات شما ارتقاء یابند. بنابراین شما به آنها اعتماد به نفس می بخشید. این بدان معنا نیست که انتظارات غیرواقع گرایانه بیافرینید. اما انتظارات ما یکی از فاکتورهای کلیدی در کمک کردن به دانش آموزان برای یادگیری وکسب موفقیت می باشد.


4- هماهنگی و سازگاریبه منظورایجاد فضای یادگیری مثبت، دانش آموزان شما باید بدانند باید روزانه چه انتظاراتی ازشما داشته باشند. لازم است شما هماهنگ باشید. این ویژگی سبب می شود تا فضای سالم یادگیری ایجاد شود واحتمال موفقیت شاگردان زیاد می شود. شگفت انگیزخواهد بود که دانش آموزان بتوانند بامعلمان خود سازگار وهماهنگ شوند تا مطالب رااز سطوح سخت تر تاسطوح آسان تر درک نمایند. با این وجود دانش آموزان ازتغیر دائمی قوانین کلاس بیزارند.


5- عدالت/انصاف بسیاری از معلمان هماهنگی وعدالت رایکی می پندارند. یک معلم هماهنگ روز به روز تغییر نمی کند ویکسان عمل می کند. یک معلم عادل، دانش آموزان را به طور یکسان درموقعیت یکسان درنظر می گیرد. مثلاً دانش آموزان معلم خود را غیرمنصف می دانند اگرمعلمشان بایک گروه از دانش آموزان به طورمتفاوت برخورد کند. این کاملاً بی انصافی است چنانچه معلم با فوتبالیست ها آسان گیری کند ولی بابقیه طور دیگری برخورد کند. دانش آموزان به خوبی این مسائل را درک می کنند بنابراین خیلی باملاحظه وبا دقت باید برخورد شود.


6- انعطاف پذیرییکی ازویژگی های مهم تدریس این است که پیوسته تغییروتنوع وجود داشته باشد. ایجاد اختلال وقطع روند تدریس بصورت یک امرعادل وجود دارد. بنابراین، یک نگرش انعطاف پذیری داشتن، نه فقط برای کنترل اعصاب معلم، بلکه برای خود دانش آموزان نیز مفیداست. زیرا آنها انتظار دارند که شما باتوجه به موقعیت، تغییراتی ایجاد نمائید وموقعیت را تحت کنترل خود داشته باشید.




آفرین شهمیان ::: جمعه 88/11/16::: ساعت 4:12 عصر

کارشناس آموزش راهنمایی  روز پنجشنبه مورخ 15/11/88 اعضای شورای مقاومت بسیج دانش آموزی مدرسه ضمن دیدار از گلزار شهدا و تجدید بیعت با آرمان های شهدا از خانواده شهید جعفر جمشیدی دیدار و تجلیل نمودند


آفرین شهمیان ::: جمعه 88/11/16::: ساعت 4:6 عصر

موانع خلاقیت در مدرسه

1- تاکید  زیاد بر   نمره ی  دانش آموز  به عنوان  ملاک  خوب  بودن


این مسئله   یکی از  شایع ترین  موانع  رشد  خلاقیت  در  دانش  آموزان  به  شمار می رود.  هنگامی  که دانش  آموز احساس   کند ، تنها ، چیزی   اهمیت  بیشتری   دارد  و در ارزیابی  ها ملاک  خوب  بودن  شمرده می  شود ،  نمره  بالاست  و نه چیز  دیگر ، در نتیجه  کسب  نمره ی  بیشتر  به خودی  خود برای وی  حکم   مهم ترین   هدف  را  پیدا می کند  و بنابراین  او تنها   در جهت   به دست آوردن  آن می کوشد . در چنین جوی  تلاش  برای   خلاقیت  و نوآوری  برای  دانش  آموز  معنایی  نخواهد  داشت .


2- روش  های  تدریس  سنتی  و مبتنی  بر معلم محوری


به کارگیری  افراطی روش های سنتی که در آنها  غالبا  معلم نقش  محوری  را در کلاس  ایفاء می کند  و بیش تر مبتنی  بر  سخن رانی  و استفاده از مهارت های  کلامی   است ، سبب می  شود  دانش  آموز  در فرآیند  تدریس  و یادگیری  و ایفای  یک  نقش  فعال  فرصت  مشارکت  کم تری  را پیدا کند.دانش  آموزی  که  در این  نوع  سیستم تحصیل  می کند  مجالی  برای  بروز  استعداد های  خلاق  نمی  یابد  و  به تدریج  تحرک  و پویایی خود را از دست  می  دهد.


 


3- عدم  شناخت  معلم  نسبت  به خلاقیت


در بسیاری  از موارد  آشنا نبودن  معلم  یا مربی  با شیوه های  پرورش  خلاقیت  دانش آموزان  خود به تنهایی  یک مانع  بزرگ  در این زمینه محسوب  می  شود .معلمی  که شناخت  صحیحی از ماهیت  خلاقیت ،موانع  و روش  های  پرورش  نداشته  باشد، بدیهی  است  نه تنها  نمی  تواند  اقدامی  برای   بروز  استعداد های  خلاق   دانش  آموزان   خود در کلاس   انجام دهد ، بلکه  ممکن است  ناآگاهانه  و به مرور  زمان   کلاس  درس   خود را  به محیطی  تبدیل  کند  که در آن  خلاقیت  دانش  آموز سرکوب می شود.


4-فقدان  حداقل  امکانات  لازم  برای  انجام   فعالیت های خلاق  دانش  آموزان


 هر چند  بسیاری  از  فعالیت های  خلاق  نیازمند  هزینه ها  و امکانات خاصی  نیست  و  اغلب  آن ها  با اندکی   تغییر  در روش  های   تدریس   و استفاده  بهینه  امکانات   و  فضای  آموزشی  موجود  در  مدارس  قابل اجراست ، اما  گاهی  فقدان  این حداقل  امکانات   لازم  سبب  می شود که انجام برنامه های  پرورش  خلاقیت در کلاس  و مدرسه  با مانع  یا  شکست  روبه  رو  شود .این کمبودها  در بسیاری   از موارد  تاثیری  مخرب  بر علاقه  و انگیزه ی  دانش  آموزان  برای شرکت  در این برنامه  ها می  گذارد.


5- اهداف  و محتوای  کتاب های  درسی


 موضوع   اهداف  و محتوای  درسی  مبحثی  بسیار  گسترده  است  و از جوانب  مختلف  قابل  بررسی  می باشد ، اما در   این جا  تا این حد  بدان اشاره  می شود  که چنان  چه  در یک  نظام  آموزشی  کتاب  درسی  به عنوان  مهم ترین  و تنها  منبع  تدریس  و آموزش  مورد استفاده   قرار گیرد  و در عین حال  در میان  اهداف  و محتوای آن چیزی  به عنوان  پرورش  خلاقیت  منظور  نشده باشد،مسلما دانش آموز آزادی عمل و توانایی  لازم را نخواهد داشت  که پا را  از چهارچوب کتاب درسی  خود  فراتر  بگذارد و در نتیجه  او می  آموزد  تا صرفا  در محدوده  کتاب  درسی  خود بیندیشد و نه بیش تر.  


6-عدم  توجه  به تفاوت های  فردی  دانش آموزان


در نظر  نگرفتن این واقعیت  که هر دانش آموز  در عین  اشتراکاتی  که با سایر  دانش  آموزان دیگر دارد ،یک انسان  منحصر به فرد  است  و دارای  استعداد ها ،علایق  و کشش های  ویژه ی خود  نیز  می باشد، سبب می   گردد  معلم  دید  و نگرشی  یکسان   نسبت  به همه ی دانش آموزان   داشته باشد ، این نوع  نگرش  در حوزه ی پرورش  خلاقیت  یک مانع  اساسی  محسوب  می  شود  و به ویژه  سرخوردگی  دانش آموزان  خلاق  را به دنبال  خواهد داشت .


7-عدم  پذیرش   ایده های  جدید


عادت  به تفکرات کلیشه ای ،راه حل های  معمولی  و تجربیات  تکراری  می تواند  سبب  پدید آمدن  نوعی  دید  انتقادی  در معلم  و دانش آموزان  در کلاس  های  درس  شود  که می  توان  آن را  روحیه ی عدم  پذیرش  ایده های  جدید  نامید .


برای  دانش آموزی که  از  تفکری   خلاقی  برخوردار  است  و میل  به خلق  ایده های نو  و غیر معمول  دارد، بسیار  مایوس  کننده  خواهد بود  که  ایده ها و افکارش   به خاطر  غیر معمولی  بودن  مورد  بی  توجهی  معلم  یا دانش  آموزان   قرار گیرد.


این دانش آموزان به تدریج  تحت تاثیر   نظر جمع ،ممکن است  نوگرایی  و این  نوع  تفکر  خود را دال  بر  وجود  ضعف  یا  مشکلی  در خود  تلقی  کند .احساس  غیر  عادی   بودن  در بسیاری  از  دانش  آموزان  خلاق  ناشی  از وجود  یک  چنین  جوی  در کلاس   است که  در نهایت  به خود  سانسوری  منتهی  می شود.


8- ارائه ی  تکالیف  درسی  زیاد  به دانش آموزان


معمولا  انجام  تکالیف درسی  بخش  عمده ای   از وقت  دانش  آموزان  را به خود  اختصاص  می  دهد.در مواردی  که به دانش  آموز  تکالیف  زیادی  داده  می شود  و او ناچار  می  شود  همه ی توان و انرژی  فکری  خود  را برای  انجام  آن  تکالیف  صرف  کند ، در  نتیجه  دیگر فرصت  و هم چنین  توانایی  چندانی  برای   پرداختن  به فعالیت  های  دیگر  نخواهد داشت . به علاوه  از آنجا  که  غالبا  انجام  زیاده از حد   تکالیف  درسی  برای  دانش  آموزان  چندان  خوشایند   نیست ،این موضوع  می تواند  سبب  بی  علاقگی  و بی  میلی  آن ها  نسبت  به فعالیت  های  دیگر  از جمله  فعالیت های  خلاقانه  که غالبا  نیازمند  آرامش  فکری  و روانی  است ،گردد.


9-  استهزاء و تمسخر  به  خاطر  ایده  یا نظر اشتباه


در کلاس  های  درس   زیاد اتفاق  می افتد  که دانش  آموزی  به دلیل  مطرح کردن  یک  نظر اشتباه  یا ایده ای  نادرست  یا عجیب  و غریب  از  طرف  معلم  یا  دانش  آموزان  هم کلاسی  خود  مورد  تمسخر  و استهزاء  قرار گیرد.


برای  دانش  آموزی  که گرایش  های  خلاقانه دارد، این نوع  برخورد  دیگران  حکم  توبیخ  و تنبیه  را دارد.در نتیجه  احتمال  دارد  این دانش  آموز  به تدریج  بیاموزد  که ایده های  خود را  از  ترس  این که  ممکن است  اشتباه  باشد  و مورد استهزای  سایرین  قرار گیرد ،اساسا به  زبان  نیاورد  و آن  را در  درون خود  سرکوب  کند.

کارشناسی آموزش راهنمایی




آفرین شهمیان ::: جمعه 88/11/16::: ساعت 4:0 عصر

<      1   2   3   4   5      >
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 22


بازدید دیروز: 14


کل بازدید :1356356
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
مدیر وبلاگ : آفرین شهمیان[296]
نویسندگان وبلاگ :
پ.قربانی[44]
م.نوربخش[0]
ف.عنایت[0]
م. صادقی[0]
الف. سورمه[0]

 
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<