سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردم دنیا در کار دنیا دو گونه‏اند : آن که براى دنیا کار کرد و دنیا او را از آخرتش بازداشت ، بر بازمانده‏اش از درویشى ترسان است و خود از دنیا بر خویشتن در امان . پس زندگانى خود را در سود دیگرى دربازد . و آن که در دنیا براى پس از دنیا کار کند ، پس بى آنکه کار کند بهره وى را از دنیا بسوى او تازد ، و هر دو نصیب را فراهم کرده و هر دو جهان را به دست آورده ، چنین کس را نزد خدا آبروست و هر چه از خدا خواهد از آن اوست . [نهج البلاغه]

صالح5

نویسنده: فاطمه اسناوندی

یکی از شیوه های تربیتی، استفاده از تشویق و تنبیه است. تشویق وسیله ای برای ایجاد انگیزه و شوق و رغبت برای انجام کارهای نیک و انجام عادت های پسندیده و تنبیه عاملی برای جلوگیری از کارهای زشت و ترک عادت های نکوهیده است.
    انواع تشویق: تشویق به صورت های گوناگون ممکن است صورت بگیرد. گاهی با تشکر کردن از کودک و اظهار رضایت نمودن از کارهای او و احیانا با نگاه و عمل محبت آمیز او را نوازش کردن، گاهی نزد دیگران از او تعریف کردن و عمل او را مورد تائید و ستایش قراردادن، بالاخره گاهی پاداش ، هدیه یا جایزه ای برای کار او در نظر گرفتن یا وعده دادن. در هر سن و جنسیتی تشویق باید متناسب با علائق و رغبت ها باشد به طور مثال تشویق یک دانش آموز اول دبستان با یک دانش آموز چهارده و پانزده ساله و نیز از نظر دختر یا پسر بودن متفاوت می باشد.
    در تشویق باید نکاتی را رعایت کرد؛
    1. در استفاده از تشویق نباید زیاده روی کرد زیرا آن را بی ارزش نموده و توقع دانش آموز را بالامی برد. تشویق نباید پیوسته و دائمی باشد بلکه باید گاه گاه باشد تا شخصیت دانش آموز شکل بگیرد.
    2. تشویق نباید حالت رشوه به خود بگیرد. مثلانباید پیاپی به کودک برای انجام کار خوب وعده خریدن چیزی یا پرداخت پولی را وعده داد زیرا اثرات تربیتی خوبی ندارد.
    3. در تشویق و دادن پاداش نباید بین دانش آموزان تبعیض قائل شد که این کار نه تنها اثر تشویق را از بین می برد بلکه اثرات زیانباری نیز بر جای می گذارد.
    تنبیه عبارت است از روش یا شیوه ای که از طریق آن اقدام به کاهش رفتار می شود، البته در تنبیه هدف کاهش رفتار نامطلوب است. تنبیه به صورت های گوناگون ممکن است انجام گیرد، یک نگاه ناراضی و احیانا خشم آلود، بی اعتنایی، قهر، توبیخ و سرزنش پنهانی، سرزنش علنی در حضور دیگران، امتیاز منفی دادن و سرانجام تنبیه بدنی. همه اینها یک هدف را دنبال می کنند و اینکه دانش آموز از ترس گرفتار شدن به یکی از عواقب از انجام کاری ناپسند خودداری کند.
    به منظور موثرتر واقع شدن تنبیه، رعایت چند نکته ضروری است؛
    1. رابطه تنبیه کننده و تنبیه شونده باید یک رابطه عاطفی منطقی باشد، هنگامی که تنبیه شونده مورد توجه و پذیرش تنبیه کننده باشد، عامل تنبیه اثر بیشتری در کاهش رفتار نامطلوب دارد. دلیل این امر این است که برای تنبیه شونده، تنبیه نشانه حذف محبت و توجه تنبیه کننده تلقی می شود.
    2. هنگامی که دانش آموز تنبیه می شود لازم است دلیل تنبیه شدن او توضیح داده شود. با این عمل شاگرد نسبت به رفتار نامطلوب خود آگاهی ذهنی پیدا می کند و این آگاهی موجب کنترل بیشتر رفتار نامطلوب می شود.
    3. در تنبیه نباید زیاده روی کرد زیرا قدرت نفوذ آن کاهش می یابد و حتی در حدیثی از پیامبر(ص) آمده است؛ معلم و آموزگار باشید؛ در تعلیم خود سخت گیر نباشید زیرا معلم و آموزگار از انسان سخت گیر بهتر و با ارزش تر است.
    4. حتی الامکان نباید از تنبیه استفاده کرد. هرچند در برخی موارد معلم ناگزیر می گردد برای نهی از تخلف اخلاقی و درسی با خشونت و شدت لحن رفتار کند و نباید با دیدن یک اشتباه تمام شخصیت دانش آموز را زیر سوال برد. نباید برای کندن خارهای شخصیت، گل های زیبا را پرپر و لگدمال کرد.
    تشویق مقدم بر تنبیه است:
    ابتدا باید به این نکته اساسی توجه کرد که در تربیت باید تاکید بر استفاده از تشویق و ترغیب باشد نه تنبیه و تهدید. تنبیه گرچه به عنوان یک عامل بازدارنده ممکن است دانش آموز را از ارتکاب کارهای زشت بازدارد ولی معمولاانگیزه های درونی را تغییر نمی دهد و به اصلاح درون و تغییر در رفتار نمی انجامد.
    در روایات اسلامی آمده است که دل ها را از ناحیه میل و رغبت آنها به دست آورید؛ قلب اگر مورد اکراه قرار گیرد کور می شود. بنابر این در تربیت فرزند تا آنجا که ممکن است باید از روش تشویق و گرامی داشتن شخصیت او استفاده کرد نه به روش تنبیه. خشونت و تنبیه آخرین وسیله است که باید از آن استفاده کرد. تحقیقات نشان می دهد کسانی که به جهت جنبه های مثبت در رفتار تشویق می شوند نسبت به دانش آموزانی که به دلیل جنبه های منفی تنبیه می شوند، به موفقیت بیشتری دست می یابند.
    منابع:
    1- آداب تعلیم و تربیت در اسلام، دکتر سیدمحمد باقر حجتی
    2- شیوه های برخورد با نوجوانان در خانواده، محمد رستگار کاظمی
    3- فصلنامه تعلیم و تربیت، نشریه پژوهشکده تعلیم و تربیت (شماره 2)
    4- رفتار والدین با فرزندان محمد علی سادات
    5- شناخت هدایت و تربیت نوجوانان و جوانان. دکتر علی قائمی 

خانم طاهریان دبیردینی
    




آفرین شهمیان ::: شنبه 88/11/17::: ساعت 3:26 عصر

تشویق و تنبیه ، اصلی مهم در تربیت اسلامی تنظیم کننده خانم طاهریان دبیر دینی

طبیعت انسانها به گونه ای است که وقتی در انجام امور مورد تشویق قرار می گیرند ، معمولاً در صدد بر می آیند تا آن امور را بهتر انجام دهند. بدون تردید تشویق و ترغیب از مهمترین ارکان روان شناسی تربیتی و عاملی مؤثر در تحریک انگیزش های پیشرفت و عملکرد فرد در فرایند یادگیری و تقویت رفتارهای مطلوب است . همه انسانها حتی بزرگسالان ، تا آخر عمر نیاز به تشویق دارند . تشویق موجب رغبت و دلگرمی و نشاط و تحرک می شود و انسان را به جدیت وادار می کند .

انسانی که مورد تشویق قرار بگیرد احساس آرامش و رضایت خاطر و اعتماد به نفس می کند  و برای جدیت بیشتر و تحمل دشواری ها آماده می گردد . برعکس ، اگر مورد نکوهش یا ناسپاسی قرار گرفت دلسرد و بی رغبت می شود و احساس حقارت و ضعف می کند و نمی تواند از استعدادهای خویش به نحو مطلوبی استفاده نماید .

اصل تشویق و تنبیه به عنوان امری مسلم در تربیت اسلامی شناخته و پذیرفته شده است . اصولاً بهشت و جهنم ، انذار و تبشیر پیامبران ، آیه های مربوط به پاداش و کیفر ، وعده و وعیدهای شوق انگیز و خوفناک و ... همه جلوه هایی از تشویق و تنبیه هستند . خداوند تبارک و تعالی در قرآن مجید ( سوره بقره ) می فرماید :" ای پیامبر به کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند بشارت بده که جایگاه آنان در قیامت ، باغستان هایی است که نهرهای آب در آن جاری است ." حضرت علی علیه السلام  در فرمان تاریخی خود به مالک اشتر که او را به فرمانروایی مصر برگزیده بود،دستور می دهد: که مبادا نیکوکار و بدکردار پیش تو یکسان باشند ، زیرا چنین روشی نیکوکار را از کردار نیک دور ساخته و بدکردار را به کار بد سوق می دهد .

یکی از روش های مؤثر در تربیت ، تشویق کارهای خوب کودک است . تشویق در روح و روان کودک اثر می گذارد و او را به انجام اعمال نیک  تحریض و ترغیب می کند .

دیدگاهامام خمینی (ره) درباره تشویق کودکان<\/h2>وتعلیم و تربیت دیدگاهی وسیع ، عمیق و دقیق داشته اند و در زمینه های تخصصی تعلیم و تربیت چنان دیدگاه و عملکردی ازخود نشان داده اند که گویی در این رشته تحصیل کرده اند ؛ مثلاً درباره تشویق کودکان ، کارشناسانه به جزییات نقاشی کودکی توجه نشانمی دادند . به این مورد توجه کنید :روزی یکی از بچه های اقوام امام ، پیش ایشان می رود و نقاشی قشنگی را به امام نشان می دهد . امام به نقاشی او خوب نگاه می کنند و از او می پرسند :" این نقاشی را خودت کشیده ای ؟ " بچه جواب می دهد :‌" نه ، نقاشی را کس دیگری کشیده ، من فقط آن را رنگ زده ام ."

امام از صداقت بچه خیلی خوششان می آید،به او می گویند . " بارک الله ، خیلی قشنگ رنگ آمیزی کرده ای ..." و یک جعبه مداد رنگی به بچه جایزه می دهند .

موردی دیگریکی از دوستان که همراه با خانواده به دستبوسی حضرت امام نائل شده بود ، بعد ازآن به حقیر مراجعه کرد و گفت :" پسرم که کلاس پنجم دبستان است ، دفتر نقاشی اش را برای تقدیم به امام آورده بود اما محافظان مانع آوردن آن به خدمت امام شدند . برای همین خیلی ناراحت شده است ." دفتر نقاشی را گرفتم و دو روز بعد ، ضمن توضیح،خدمت امام تقدیم کردم . حضرت امام با دقت تمام اوراق آن را ملاحظه فرمودند و از مشاهده نقاشی اول که عبارت از تانکی بود که چرخ های آن را مداد تراش و تنه آن را کتاب و لوله شلیک آن را مداد و سرنشین آن را یک طفل دانش آموز تشکیل داده بود ، متبسم شدند و سپس دستور فرمودند که برای تشویق این دانش آموز خردسال و همین طور طراح آن دفتر که به وسیله امور تربیتی منطقه 3 آموزش و پرورش تهران تهیه شده بود ، جایزه ای متناسب اهدا شود .

صورت های تشویق:<\/h2>تشویق به سن و درک کودک ونوع عمل او بستگی دارد . طبیعی است که کودک خردسال ، معنی دوستی اولیاءو تشویق آنها را به خوبی می داند . برای کودک چهار ساله یک شکلات ممکن است به اندازه یک هدیه قابل توجه که به فردبزرگسال تقدیم می کنیم ، ارزش داشته باشد .

تشویق صور مختلفی دارد. گاه به صورت دلجویی است ، گاه یک عبارت محبت آمیز ، برخی اوقات یک نگاه توأم با لبخند و نشاط ، زمانی وعده تعریف یک قصه،و گاهی دادن یک بسته کوچک مداد رنگی ، شیرینی ، کتاب ، لباس ، اسباب بازی ، دفترچه ، توپ ، قلم ، مدال ، معرفی کردن سرصف و امثالآن.

اولیاء و مربیان باید با توجه به سن و سطح درک بچه و اوضاع و شرایط خاص زندگی و ارزش و اهمیت کار او،نوع تشویق و میزان آن را انتخاب نمایند.

کودک در سال های اولیه زندگی بیش از هر چیز به جلب نظر والدین و اظهار محبت و بوسه ها و خنده ها و نوازشها و پرستاری های آنان نیاز دارد .

وقتی بزرگتر شد به آفرین گفتن ، شکلات و شیرینی و اسباب بازی و گردش یا مهمانی رفتن ، و شنیدن داستان بیشتر علاقه دارد . در مرحله بعد به فوتبال و ورزش و کتاب داستان و تعریف و تمجید و کفش و لباس نو و هدیه ونمره خوب ،ومسافرت ، بیشتر علاقه مند می شود. در مراحل بعدی به مسئولیت پذیرفتن ، مورد مشاوره قرار گرفتن ، قهرمان شدن ، مدال گرفتن ، در حضور جمع معرفی شدن ، بیشتر علاقه پیدا می کند. بنابراین بهتر است با توجه به علایق کودک وسن وی ،تشویق ها نیز از همان نوع علایق ویباشد .

محاسن تشویق:<\/h2>-تشویق بر خلاف تنبیه که از عوامل بازدارنده است ، عاملی ترغیب کننده می باشد که به انسان نیرو می دهد . شخصی که تشویق می شود از کار و زحمت خود احساس رضایت می کند و همین رضایت خاطر است که جلو خستگی و بی میلی او را می گیرد .

-تحسین کودک موجب می شود که اعتماد به نفس در وجودش پدید آید ، استعدادهای نهفته اش شکوفا شوند و قوای درونی اش به فعلیت برسند.

-تشویق ، شخصیت فرد را احیاء می کند ، او را از یأس و بدبینی نجات می دهد و به زندگی دلگرم می کندو گاهی یک تحسین ساده،مسیر زندگی فرد را دگرگون می سازد .

-وقتی کودک تحسین شود ، احساس ارزشمندی می کند .

-تشویق پاسخی است به نیاز طبیعی و روانی کودک .

-وقتی کودک را مورد تشویق قرار دهیم فرصتی فراهم می شود تا کودک به توانایی ، ظرفیت و ارزشمندی های خود پی ببرد و در نتیجه تصویر مثبت و ارزنده ای از خود در ذهنش ایجاد شود که بعدها شکل دهنده حرمت نفس او خواهد بود .

-جبران کمبودها و حقارت های عاطفی و اجتماعی .

-تصحیح و تکمیل رفتارهای آموزشی و اخلاقی .

-تغییر دهنده و جهت دهنده رفتار و سیر زندگی کودک .

-دریافت بازخورد مناسب در برابر رفتار پسندیده .

متأسفانه بعضی از والدین و مربیان برای دستیابی به اهداف خود و تقویت هر چه سریعتر رفتارهای مورد نظر خود ، سعی می کنند به هر طریق ممکن،رفتار کودک را مطابق خواسته ها و دستورات و مقررات خود در آورند ، بدون اینکه متوجه اثر تخریبی این روش های شتاب زده و صوری در ساختار شخصیتی کودک باشند. این روش های سطحی ، ظاهر پسند ، دیگر انگیخته و تصنعی می تواند سبب آسیب های جبران ناپذیری در روند تعادل جویی طبیعی کودکان شود.

معایب تشویق بیجا و بیش از حد:<\/h2>-وابستگی کودک به عوامل کنترل بیرون از خود .

-کند شدن محرک های درونی (‌از بین رفتن رغبت های خود به خودی و جایگزینی رغبت های تصنعی).

-تشویق بدون دقت ممکن است به صورت رشوه در آید و اعمال کودک به پاداش وابسته شود و پرتوقع و طلبکار پرورش یابد و در همه جا انتظار پاداش عملی یا معنوی داشته باشد، از همه کس طلبکار شود ولی خودش احساس مسئولیت نکند.گاهی حتی در برابر انجام وظایف قانونی یا اجتماعی یا شرعی خود نیز توقع پاداش خواهد داشت .

-تشویق و تحسین بیش از حد ، کودک را به غرور و خودبینی مبتلا می سازد. امیرالمؤمنین (ع)می فرماید: " چه بسا افرادی که به سبب تعریف و تمجید مغرور می شوند" و" در مدح کسی زیاده روی و مبالغه مکن".

نتایج تحقیقات اخیر نشان داده است که اگر رفتار کودک و رشد او را از طریق عوامل تشویق بیرونی مانند جایزه ، پول ، کارت صدآفرین ، ‌تحسین های لفظی مکرر و سایر عوامل بیرونی شرطی کنیم ، آزادی و رشد طبیعی را از او سلب و رفتار او را با ضوابط و معیارهای از پیش تعیین شده قالب سازی کرده ایم .

-تشویق بیش از حد در دراز مدت مانع پیشرفت خود به خودی کودک می شود .

-تکیه بر تشویق بیرونی بدون همسویی با تقویت های درونی کودک،مانع تحول طبیعی او می شود.

نکاتی که در تشویق باید رعایت گردد:<\/h2>-علت تشویق بایستی مشخص باشد تا کودک بفهمد که به چه سببی مورد تشویق قرار گرفته است.

-نفس عملکرد کودک باید مورد تشویق قرار گیرد ( مستقیماً به رفتار کودک مربوط باشد ) نه شخصیت او.

-تشویق باید با تقویت درونی کودک همسو باشد ( اول تقویت درونی و بعد تشویق ).

-تشویق باید گاه به گاه و در برابر کارهای ممتاز باشد ، نه به صورت دایم و برای هر کار؛ زیرا اگر چنین شد ارزش و تأثیر تربیتی خود را از دست خواهد داد .

-وقتی کودک را تشویق و تحسین می کنیم نباید او را با بچهیدیگری مقایسه کنیم.مثلاً صحیح نیست که پدری به فرزندش بگوید آفرین بر تو که خوب درس می خوانی و مانند حسن تنبل نیستی ، زیرا در این صورت،کودک دیگر ، تحقیر و مذمتمیشود. از سوی دیگر این عمل مضر است و بدآموزی دارد .

-تشویق در بین همسالان و دوستان مؤثرتر از تشویق به تنهایی است .

-تشویق باید با سن کودک ، نیازهای او و شرایط و موقعیت مکانی ، شخصیتی ، روانی و ... تناسب داشته باشد .

-تشویق های ملموس در مقاطع سنی پایین مؤثرتر است .

-تشویق  باید با کار کودکمتناسب باشد.صلاح نیست که در برابر یک کار کوچک و کم اهمیت تشویق های بزرگی انجام بگیرد . پاداش های بزرگ را باید برای کارهای بزرگترقرار داد، بهتر است پاداش همگام با موفقیت های تدریجی کودک بزرگ شود .

-باید پاداش ها و تشویق ها ، در برابر فعالیت ها و جدیت های کودک انجام بگیرد . نه در برابر موهبت های ذاتی او . یک کودک کم هوش که در اثر جدیت و تلاش ، رفته رفته به موفقیت هایی نایلمیگردد  و نمره پنج او به هشت ترقی می کند نیز قابل ستایش و تشویق است.

-تشویق باید طبیعی ، واقعی و به دور از فریب و ریا باشد .

-تشویق باید بلافاصله اعمال گردد ( به خصوص برا ی سنین پایین )‌.

-اگر تشویق بیش از حد انتظار طبیعی کودک و یا کمتر از حد انتظاراو باشد اثر نامطلوبی دارد.

تهیه و تنظیم برای تبیان: زهره پری نوش از سایت تبیان<\/h4>




آفرین شهمیان ::: شنبه 88/11/17::: ساعت 3:21 عصر

بار خدایا

بر محمّد و آل محمّد درود فرست و به یمن قرآن ظاهر ما را به صلاح آر و صحّت باطن ما را از آسیب وسوسه ها در امان بدار.

ویژگی های آیات قرآن  

-اوّلین آیه ی نازل شده،آیه ی اوّل سورهعلق و آخرین آیه نازل شده آیه 281 سوره بقره می باشد. -کوتاه ترین آیه قرآن"مدهامتان"است که یک کلمه است و در سوره

 

الرحمن قرار دارد بلند ترین آیه قرآن آیه282 سوره بقره است.

 

-کلمه وسط قرآن" ولیتلطف "می باشد که در سوره کهف قرار دارد.

 

-دو آیه در قرآن کریم است که در هر کدام تمام حروف الفبا به کار رفته است:

 

1-آیه 153سوره آل عمران
2-آیه 29 سوره فتح

-واژه"الدنیا"درقرآن مجید115مرتبه تکرار شده و واژه"الاخره"نیز عینا به همین تعداد معین آمده و فقط در بیش از 50 مورد این واژه با هم در یک آیه آمده اند.

-واژه شهر(ماه)12 مرتبه در قرآن آمده به تعداد 12 ماه سال و واژه یوم(روز)365 مرتبه به تعداد روز های سال در این معجزه بزرگ الهی آمده است.

-قرآن در 14 قرن پیش درباره حرکت خورشید از مبدا به مقصدی و حول محوری خاص خبر داده و می فرماید خورشید بهسوی لنگرگاه خود در حرکت است.(یس38

هزار سال پیش از کشف حرکت انتقالی زمین توسط گالیله قرآن کریم به صراحتفرموده به کوه ها می نگری خیال میکنی در یک جا ایستادهاند.درحالیکه همانند ابر ها در حرکتند.(نمل/88)-آیا میدانید قرآنکریم حدود 1000 سال پیش از تولد نیوتن از جاذبه ی نیوتن خبر داده و

 

می فرماید:الم نجعل الارضکفاتا(مرسلات/25)زمین راجذبکننده آفریدیم

خانم طاهریا ن دبیر دینی




آفرین شهمیان ::: شنبه 88/11/17::: ساعت 3:19 عصر

در مورد موسیقی دو حرف وجود دارد:یکی اینکه ببینیم اساسا مشخصه های موسیقی حلال و حرام چیست؟،و دیگر اینکه بیاییم در مصداق مرز هایی را مشخص کنیم تا به قول شما جوانان بدانند که این یکی حرام و این یکی حلال است.البته این دومی کار آسانی نیست؛کار دشواری است که انسان از این اجراهای گوناگون-موسیقی خارجی،موسیقی ایرانی هم با انواع و اقسامش،با کلام ، بی کلام- بخواهد یکی یکی این ها ره مشخص کند؛ اما مشخصه های کلی دارد که آن را میشود گفت.ببینید موسیقی اگر انسان را به بیکارگی و ابتذال و بی حالی و واخوردگی از واقعیت های زندگی و امثال این ها بکشاند این موسیقی موسیقی حلال نیست؛موسیقی حرام است.موسیقی اگر چنانچه انسان را از معنویت،از خدا و از ذکر غافل کند،این موسیقی حرام است؛موسیقی اگر انسان را به گناه و شهوت رانی تشویق کند این موسیقی حرام است،از نظر اسلام این است.موسیقی اگر این خصوصیات مضر و موجب حرمت را نداشته باشد البته آن وقت حرام نیست.این هایی را که من گفتم بعضی از آن ها در موسیقی بی کلام و در ساز هاست.بعضی هم حتی در کلمات است.یعنی ممکن است فرضاً یک موسیقی ساده ی بی ضرری را اجرا کنند لیکن شعری که در این موسیقی خوانده میشود شعر گمراه کننده یی باشد؛شعر تشویق کننده ی بی بندوباری،به ولنگاری،به شهوت رانی به غفلت و این طور چیز ها باشد؛آن وقت حرام میشود.بنابراین آن چیزی که شاخص حرمت و حلیت در موسیقی است و نظر شریف امام هم در اواخر حیات مبارکشان-که آن نظریه را در باب موسیقی دادند-به همین مطلب بود این است.موسیقی لهوی داریم ممکن است موسیقی-به اصطلاح فقهی اش-موسیقی لهوی باشد ."لهو"یعنی غفلت ،یعنی دور شدن از ذکر خدا،دور شدن از معنویت،دور شدن از واقعیت های زندگی،دور شدن از کار و تلاش و فرو غلتیدن در ابتذال و بی بندوباری.این موسیقی میشود حرام.اگر این با کیفیت اجرا حاصل بشود،اگر با کلام حاصل بشود فرقی نمیکند.شما میگویید زبان بین المللی.آن موسیقی که به قول خود شما مرز ها را درنوردیده و در جاهایی پخش شده،آیا این موسیقی خوبی است؟صرف این که یک موسیقی از مرز فلان کشور خارج شد و توانست به مثلا کشور های مختلف برود و یک عده طرفدار پیدا کند،مگر دلیل خوب بودن موسیقی است؟نه به هیچ وجه.ممکن است یک موسیقی باشد که به شهوت رانی و تحرکات و نشاط های شهوی جوانی تحریک می کند؛طبیعی است که یک مشت جوانی که غفلت زده هستند از این موسیقی خوششان می آید.هر جایی که در دنیا دستشان به این نوار بیفتد از این نوار استفاده میکنند.این دلیل خوب بودن موسیقی نیست من نمیتوانم به طور مطلق بگویم که موسیقی اصیل ایرانی موسیقی حلال است نه این طور نیست.بعضی خیال میکنند که مرز موسیقی حلال و حرام موسیقی سنتی ایرانی و موسیقی غیر سنتی است نه این طوری نیست.آن موسیقی که منادیان دین و شرع همیشه در دوره های گذشته با آن مقابله میکردند و میگفتند حرام است همان موسیقی سنتی ایرانی خودمان است که به شکل حرامی در دربارهای سلاطین در نزد افراد بی بند و بار ،در نزد افرادی که به شهوات تمایل داشتند و خوض در شهوات میکردند اجرا میشده؛این همان موسیقی حرام است.بنابراین مرز موسیقی حرام و حلال عبارت از ایرانی بودن،سنتی بودن،قدیمی بودن،کلاسیک بودن،غربی یا شرقی بودن نیست؛مرز آن چیزی است که من عرض کردم.این ملاک را میشود به دست شما بدهم اما این که آیا این نوار جزو کدام هاست؟این را من نمیتوانم مشخص کنم.من امیدوارم که شما جوانان با این زاد و تقوا بتوانید وارد میدان بشوید و تولیدی هایی داشته باشید که به معنای حقیقی کلمه هم خصوصیات موسیقی خوب و بلیغ را داشته باشد و به معنای حقیقی تاثیر گذار مثبت باشد و حقیقتاً جوانان و روح ها را به صفا و به معنویت و به حقیقیت رهنمون کند.

خانم طاهریان دبیر دینی 




آفرین شهمیان ::: شنبه 88/11/17::: ساعت 3:17 عصر

?- الید الواحده لا تصفّق (یک دست صدا ندارد)

 4- وهب الأمیر ما لا یملک (از کیسة خلیفه می‌بخشد)

 5- و للناس فیما یعشقون مذاهب (سلیقه‌ها یکنواخت نیست)

 6- هل یصلح العطّار ما أفسد الدّهر (آب رفته به جوی باز نیاید)

 7- من یمدح العروس إلّا أهلها (هیچ کس نمی‌گوید ماست من ترش است)

 8- من کثر کلامه کثر ملامه (پرگو خطاگوست)

 9- من قرع باباً و لجّ و لج (عاقبت جوینده یابنده است)

 10- من طلب العلی سهر اللیالی (گنج خواهی در طلب رنجی ببر)

 11- من طلب شیئاً وجدّ وجد (عاقبت جوینده یابنده بود)

12- من طلب أخاً بلا عیب بقی بلا أخ. (گل بی‌خار خداست یا کجاست)

 13- من حفر بئراً لأخیه وقع فیها (چاه مکن بهر کسی اول خودت دوم کسی)

 14- من جدّ وجد (عاقبت جوینده یابنده بود)  

15- من صارع الحقّ صرعه (با آل علی هر که در افتاد بر افتاد)  

16- المعیدی تسمع به خیر من أن تراه (آواز دهل شنیدن از دورخوش است) 

17- المحنه إذا شاعت سهلت (مرگ به انبوه، جشن باشد) 

18- لکلّ فرعون موسی (دست بالای دست بسیار است)  

19- لکلّ مقام مقال (هر سخنی جایی و هر نکته مکانی دارد)  

20- ماحکّ جلدک مثل ظفرک (کسی نخارد پشت من جز ناخن انگشت من)  

21- ماهکذا تورد یا سعد الإبل (راهش این نیست) (این ره که تو می‌روی به ترکستان است)  

22- الکلام یجرّ الکلام (حرف حرف می‌آورد)  

23- کلم اللسان أنکی من کلم السنان (زخم زبان از زخم شمشیر بدتر است)  

24- کالمستجیر من الرّمضاء بالنّار (از چاله به چاه افتادن) (از بیم مار در دهان اژدها رفتن)  

25- کلّ رأس به صداع (هر سری دردی دارد) 

26- کلّ شاه تناط برجلیها (هر کس را در قبر خود می‌گذارند)  

27- لا تؤخر عمل الیوم إلی غدٍ (کار امروز را به فردا میفکن)  

28- لا یؤخذ المرء بذنب أخیه (گناه دیگری را بر تو نخواهند نوشت)  

29- لکلّ جدید لذّه (نو که آمد به بازار کهنه شود دل آزار)  

30- لکلّ صارم نبوه (انسان جایزالخطا است)  

31- لا یلدغ المرء من جحر مرّتین (آدم یک بار پایش در چاله می‌رود)  

32- علی نفسها جنت براقش (خودم کردم که لعنت بر خودم باد)  

33- عند الشدائد تعرف الإخوان (دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی)  

34- غاب القطّ إلعب یا فار (حال میدان برایت خالی شده هر چه می‌خواهی بکن)  

35- فعل المرء یدلّ علی أصله (از کوزه همان برود تراود که در اوست)  

36- فوق کلّ ذی علم علیم (دست بالای دست بسیار است)  

37- کالشمس فی رابعه النهار (مثل روز روشن)  

38- کلام اللیل یمحوه النهار (کنایه بر کسی که به قول خود عمل نمی‌کند) 

39- قاب قوسین أو أدنی (کنایه از بسیار نزدیک بودن)  

40- الصبر مفتاح الفرج (گر صبر کنی زغوره حلوا سازی)  

41- الطیور علی أشکالها تقع (کبوتر با کبوتر باز با باز کند همجنس با همجنس پرواز)  

42- عاد بخفّی حنین ـ عاد صفر الیدین (دست خالی بازگشت ـ دست از پا درازتر برگشت)  

43- عصفور فی الید خیر من عشره علی الشجره (سرکه نقد به زحلوای نسیه)  

44- ربّ سکوت أبلغ من کلام (چه بسا سکوتی که از سخن گفتن شیواتر است)

 45- السکوت أخو الرّضا (سکوت علامت رضاست)  

46- سبق السیف العذل (دیگر کار از کار گذشت) 

47- زاد الطّین بلّه (خواست ابرویش را درست کند زد چشمش را کور کرد)

 48- رحم الله إمری‌ء عمل عملاً صالحاً فأتقنه (کار نیکو کردن از پر کردن است)  

49- حبه حبه تصبح قبه (قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود) 

50- الحسود لا یسود (حسود هرگز نیاسود)  

51- الحقّ مرّ (حرف حق تلخ است)  

52- خیر الأمور أوسطها (اندازه نگهدار که اندازه نکوست)  

53- خیر البرّ عاجله (در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست)  

54- خیر الناس من ینفع الناس (بهترین مردم کسی است که به مردم نفعی برساند)  

55- خیر الکلام ما قلّ و دلّ (کم گوی و گزیده گوی چون درّ تا جهان زاندک شود پر)  

56- خالف تعرف (مخالفت کن و مشهور شو)  

57- أین الثری و أین الثریّا (این کجا و آن کجا) (تفاوت از زمین تا آسمان است)  

58- بات یشوی القراح (آه ندارد که با ناله سودا کند) 

59- بلغ السّکین العظم (کارد به استخوان رسید) (کاسة صبرش لبریز شد)  

60- بیضه الیوم خیر من دجاجه الغد (سرکه نقد به زحلوای نسیه است)

دانش آموزان کلاس سوم خانم طاهریان دبیر دینی

 




آفرین شهمیان ::: شنبه 88/11/17::: ساعت 3:16 عصر

<   <<   26   27   28   29   30   >>   >
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 74


بازدید دیروز: 99


کل بازدید :1358262
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
مدیر وبلاگ : آفرین شهمیان[296]
نویسندگان وبلاگ :
پ.قربانی[44]
م.نوربخش[0]
ف.عنایت[0]
م. صادقی[0]
الف. سورمه[0]

 
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<