روایتی از امام کاظم علیه السلام علی بن سوید می گوید: از امام کاظم علیه السلام درباره این فرموده خدا " وَ مَن یَتـَوَکـَّل عـَلی الله فَهُو حَسبُه" ( یعنی هر کس به خدا توکل کند، خداوند برای او کافی است) ، سوال کردم.
حضرت فرمود: توکل بر خدا دارای درجاتی است . از مراتب توکل ، آن است که در تمام کارهایت بر خداوند توکل کنی . پس هر آنچه درباه تو انجام داد، از آن خشنود باشی . بدانی که او نیکویی و فضل را از تو منع نمی کند و بدانی که فرمان در آن مخصوص خداست. پس بر خداوند نسبت به واگذاری آن [امور] به او توکل کن و به خداوند در آن [ امور] و غیر آن[ امور] اعتماد نما.
توکل از لحاظ لغت ، به معنای اظهار ناتوانی و اعتماد به غیر خود می باشد.
صاحب " منازل السائرین" توکل را این دانسته است: " واگذار کردن تمام امور به صاحب آن و بر وکالت او اعتماد داشتن."
برخی نیز گفته اند: توکل بر خدا ، به معنای آن است که بنده، تمام امیدها و آرزوهای خود را از مخلوقات قطع کند و به حق بپیوندد. توکل بسته به مقامات مختلف بندگان و مراتب معرفت انسانها، دارای در جات و مراتب است .
شخص متوکل ، خیر و مصلحت خود را می خواهد و خداوند متعال را در کسب این خیر و مصلحت ، وکیل امور خود می کند ؛ اما شخص راضی ، اراده خود را در اراده خداوند فانی کرده و هر آنچه را خداوند اراده کند ، می پسندد.
بر این اساس ، مقام رضا عالی تراز مقام توکل است . چنان که از بعضی اهل سلوک پرسیدند:" چه اراده کرده ای؟ "
گفت:" اراده کرده ام که اراده ای نداشته باشم."
این مطلب بیانگر مقام رضای ایشان است.
میان توکل ، تفویض و ثقه ، تفاوت های ظریفی وجود دارد .
خواجه عبدالله ، تفویض را لطیف تر از توکل دانسته است. تفویض آن است که بنده در کلیه کارها ، خود را بدون قدرت و توان و بدون تصرف بشمارد و خداوند را متصرف بداند؛ اما شخص متوکل ، خداوند را قائم مقام خود در جلب خیر و صلاح خویش می گرداند . تفویض در کلیه امور؛ اما در توکل ، برای جلب خیر و مصلحت است.
" تفاوت دیگر این که توکل زمانی محقق می شود که کارِ موجب توکل ایجاد شود ، مثل توکل پیامبر ویارانش در حفظ آنها از مشرکین ؛ اما تفویض ، گاه قبل از ایجاد سبب امر مورد تفویض و گاه بعد از وقوع سبب می باشد ؛ مثل تفویض مؤمن آل فرعون " . مطالبی که پیش تر آمد ، شرح عارف معروف عبدالرزاق کاشانی از عارف کامل خواجه عبدالله انصاری است. در این که توکل شعبه ای از تفویض باشد، مسامحه ای روشن است، و همچنین توکل می تواند قبل و بعد از بروز موجب توکل باشد.
" ثقه" نیز غیر از توکل و تفویض است. چنان که خواجه گفت: مقامات سه گانه [ توکل ، رضا و تفویض ] بدون ثقه به دست نمی آید. بلکه روح آن مقامات ، اعتماد به خداوند متعال است ، و تا زمانی که بنده به خداوند متعال اعتماد نداشته باشد، به آن مقامات نمی رسد.
مطالب از سایت تبیان